درخشیدن و روشن گشتن. (ناظم الاطباء). روشن شدن. شعله دادن. فروزان شدن چراغ. نور دادن چراغ:... و چون آتشی است که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد، نگیرد و چراغ نشود که از او روشنائی یابند. (نوروزنامه) ، موکل شدن. (ناظم الاطباء)
درخشیدن و روشن گشتن. (ناظم الاطباء). روشن شدن. شعله دادن. فروزان شدن چراغ. نور دادن چراغ:... و چون آتشی است که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد، نگیرد و چراغ نشود که از او روشنائی یابند. (نوروزنامه) ، موکل شدن. (ناظم الاطباء)
کنایه از فرزند است. (برهان). کنایه از فرزند محبوب و عزیز. (انجمن آرا) (آنندراج). نظیر ’قرهالعین’ در عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). فرزند. (ناظم الاطباء) (مجموعۀ مترادفات ص 286). مرادف جگرگوشه، جگربند، میوۀ دل، نور چشم، پور. (مجموعۀ مترادفات ص 286) : بدو گفت ای چراغ چشم مادر سزد گر نالی از بهر برادر. فخرالدین اسعد (ویس و رامین). رجوع به فرزند شود
کنایه از فرزند است. (برهان). کنایه از فرزند محبوب و عزیز. (انجمن آرا) (آنندراج). نظیر ’قرهالعین’ در عربی. (حاشیۀ برهان چ معین). فرزند. (ناظم الاطباء) (مجموعۀ مترادفات ص 286). مرادف جگرگوشه، جگربند، میوۀ دل، نور چشم، پور. (مجموعۀ مترادفات ص 286) : بدو گفت ای چراغ چشم مادر سزد گر نالی از بهر برادر. فخرالدین اسعد (ویس و رامین). رجوع به فرزند شود
چراغدان در خواب زن است و معبران گویند: خدمتکار خانه است و فتیله و چراغدان، کارفرما است. محمد بن سیرین اگر بیند چراغدان آهنین بود، دلیل که اصل آن خدمتکاری گبر بوده باشد. اگر سفالین بیند، اصل آن خدمتکار مسلمان است و دیندار و با امانت. اگر بیند چراغدان از دست او افتاد و شکست، دلیل که زن یاخدمتکار او بمیرد.
چراغدان در خواب زن است و معبران گویند: خدمتکار خانه است و فتیله و چراغدان، کارفرما است. محمد بن سیرین اگر بیند چراغدان آهنین بود، دلیل که اصل آن خدمتکاری گبر بوده باشد. اگر سفالین بیند، اصل آن خدمتکار مسلمان است و دیندار و با امانت. اگر بیند چراغدان از دست او افتاد و شکست، دلیل که زن یاخدمتکار او بمیرد.